«اولکر گنبدقابوس»
«اولکر گنبدقابوس»

«اولکر گنبدقابوس»

این دو هزار تورکمن...

عبدالکریم ارمشی

 

بررسی تاریخی وقایع تورکمن صحرا در سده اخیر حاوی نکات جالب و پندآموزی برای ما تورکمن هاست. نیرنگ ها و نقشه های حکام محلی در چپاول و غارت و بدنام جلوه دادن این ملت با اشاعه توهم توطئه و خطر را شاید بتوان بارزترین این نکات دانست که نمونه های بسیاری در تاریخ دارد به مانند این دو هزار تورکمن.

در اواسط تیر ۱۳۰۳ و همزمان با تحرکات تورکمنها برای احقاق حقوق مدنی خود، سرهنگ مهدی خان، رئیس اردوی بجنورد که موقعیت را مساعد برای لشکرکشی و سرکوب تورکمنهای بی‌گناه دیده بود، پس از غارت چند روستا و غوغای بسیار در روزنامه های وقت تحت نام پیروزی بزرگ در سرکوب اشرار تورکمن، ناگهان گرفتار شبیخون تورکمنها شده و پس از دادن تلفات زیاد و ازدست دادن تمامی اسباب جنگی خود، خود را به زحمت نجات داده و به بجنورد باز می‌گردد و حسین خزاعی مافوق او در توجیه شکست نظامیان از تورکمنها به وزارت جنگ نوشت"در حمله تراکمه به قوای نظامی تقریباً دوهزار نفر از تورکمنهای تبعه شوروی حاضر بودند".که این خبر از طرف وزارت جنگ به شدت تکذیب می شود. ملک الشعرای بهار در مورد این اردوکشی می نویسد"حالا که پرده برداشته شده است، خوانندگان می‌دانند که تراکمه و اشرار همان‌هایی هستند که آقای سرهنگ مهدی خان بعداز عزل سردار معزز برای چپاول و غارت به طرف آنها راند و آنها را سیخ کرد و عاقبت از جلو آنها فرار اختیار نمود. لفظ شرارت و اشرار هرچه بشنوید همین است".

اما این دو هزار تورکمن سال بعد نیز در اذهان فرماندهان جویای نام و تشنه قدرت رضاخان دوباره پدیدارگردیده و طی تلگراف‌هایی از آمدن آنها خبر می دهند هرچند این بار این دو هزار تورکمن از آن طرف مرز نیامده بلکه تورکمن‌های صحرا هستند. در اول فروردین ۱۳۰۴ جان محمد خان که فرمانده لشکر شرق شده و تدارکات حمله وسیع به صحرای تورکمن را می‌کشید طی تلگرافی به رضاخان خواستار ارسال دو عدد هواپیما برای بمباران تورکمن‌ها شد وی به‌همین منظور نوشت" دو هزار تن از تورکمن‌ها در گنبد قابوس گردآمده، خیال آمدن به دشت مجاور نردین و جاجرم را دارند". هر چند وی چند ماه بعد به هدف خود رسیده و با به ثمر نشستن سیاست توهم توطئه به قتل عام وسیع تورکمن‌ها پرداخت ولی از آن دو هزار تورکمنی که خیال حمله به جاجرم و نردین را داشتند خبری نبود! و احتمالاً آنها در جایی دیگر مشغول بوده اند!!!!.

به هر حال این دو هزار تورکمن از سنوات و دوران قاجار و پهلوی اول گذشته و دوباره در سال ۱۳۲۴ و در جریان شورش افسران توده‌ای خراسان پدیدار گردیدند."سی افسر، پادگان‌های خراسان را خلع سلاح کرده، زیر نظارت سربازان ارتش سرخ خود را به تورکمن صحرا رساندند، در آنجا دو هزار تورکمن مسلح در انتظار آنان بودند"۲، اما به سرعت در داخل گنبد قابوس این افسران شورشی توسط عده ای پاسبان پاسگاه گنبد قابوس از پای در آمده و سرکوب شدند، در حالی که دولت مرکزی در منطقه قدرتی نداشت و زمینه برای قیام فراهم بود، اما باز از آن دو هزار تورکمن مسلح اثری نبود، ولی شایعه آن تهران را به خود مشغول و نگران کرده بود به‌طوری که سرانجام بزرگان تورکمن طی نامه‌ای از این شورشیان اعلام برائت نموده و تاکید کردند که اگر دو هزار تورکمن مسلح آنها را همراهی میکردند شما هرگز در مرکز تورکمن‌ها با چند نفر پاسبان نمی‌توانستید آنها را سرکوب کنید. سال‌ها بعد برخی از افسرانی که در آن واقعه بوده و زنده مانده بودند در خاطراتشان نوشتند که "ما یک تورکمن مسلح نیز در تورکمن صحرا ندیدیم"۳. اما این اعترافات و حقایق هرگز نتوانست قدرت تأثیر آن شایعه دروغ را برطرف کند به‌طوری که سالها بعد نیز افرادی به مانند مسعود بهنود در نوشته هایشان از آن دو هزار تورکمن مسلح خبر می‌دادند.

اما براستی چرا تعداد این تورکمن‌ها دو هزار نفر بوده است؟آیا در آن سال‌ها دو هزار نفر تعداد زیادی بوده یا این‌که در تفکر حکام محلی و فرماندهان نظامی ایران تعداد دو هزار نفر تورکمن برای به هزیمت کشاندن لشکر پادشاهی کفایت می‌نموده است؟

اما واقعیت این است که هرچند وجود این دو هزار تورکمن اثبات نمی‌گردیده ولی خود این شایعه دروغ کافی بود تا قتل و غارت و لشکرکشی‌ها توجیه شده و جیب شایعه پراکنان پر و افراد بسیاری ارتقا مقام یابند و آنچه که برای تورکمن‌ها می‌ماند همان ضرب المثل فارسی بود که می گفت "آش نخورده و دهان سوخته".اشاعه توهم توطئه و خطر برای مرکز نشینان کافی بود، تا ملت تورکمن در سرزمین خود همیشه در حاشیه قرار گرفته و هیچ‌گاه نتوانند احقاق حقوق خود از دولت را خواستار شوند.

"هر گروهی که از طریق دالان‌های قدرت، به دربار شاهی دسترسی نداشت، بی چون و چرا اسیر دست گروه‌های رقیب بود که از این مزیت برخوردار بودند. به قول یکی از معاصران تورکمن‌ها بارها به اسلحه متوسل شدند زیرا کسی را در دربار نداشتند و رقیبانشان به نفع جیب خود به آسانی می توانستند نظر شاه را نسبت به آنان تغییر دهند.

 باید عنوان نمود که این تئوری توهم توطئه و خطر کماکان به اشکال مختلف ادامه دارد و در این گرماگرم شروع انتخابات هشداری است به تورکمن تا با اتحاد و همبستگی و سعی در ارسال چند نماینده تورکمن به مجلس شورای اسلامی نمایند. زیرا، از آنجایی که در مناصب بالا به مانند وزیر و استاندار به خاطر همان تئوری توهم توطئه و خطر، نماینده‌ای از تورکمن‌ها حضور ندارد مغتنم است که حداقل برای پیشبرد احقاق حقوق و از طرفی مقابله قوی‌تر با این تئوری توهم، حداقل سه و چهار نماینده تورکمن در مجلس حضور داشته باشند.

منابع:

1- تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران نوشته ملک الشعرای بهار

2- از سید ضیا تا بختیار نوشته مسعود بهنود

3-قیام افسران خراسان نوشته علی اصغر احسانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد